چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...
چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...

من حساس هستم شاید...

چشم های من از قدیم الایام و از وقتی خیلی کم سن و سال بودم ضعیف بوده و این سال های اخیر خصوصا از وقتی دخترم به دنیا اومد و تایم زیادی از کار و درسم به شب ها شیفت شد، ضعیف تر شده و من جزو صنفی هستم که تمام اوقات بیداریم رو با عینک سپری می کنم، باید این کار رو بکنم البته...

چند وقتی بود که با همین عینک ته استکانی هم دچار مشکل شده بودم و خطای دید نه چندان کمی تو مشاهده تابلوها و مسیرها داشتم و حتی مدت زیاد نمی تونستم تو کلاس های آنلاین به مانیتور خیره بشم و همه چیز در برابر چشمم به رقص درمی آمد...

این رو هم بگم که ابدا زمانی برای مراجعه به چشم پزشک نداشتم و مدام می افتاد عقب

  ادامه مطلب ...