چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...
چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...

من حساس هستم شاید...

چشم های من از قدیم الایام و از وقتی خیلی کم سن و سال بودم ضعیف بوده و این سال های اخیر خصوصا از وقتی دخترم به دنیا اومد و تایم زیادی از کار و درسم به شب ها شیفت شد، ضعیف تر شده و من جزو صنفی هستم که تمام اوقات بیداریم رو با عینک سپری می کنم، باید این کار رو بکنم البته...

چند وقتی بود که با همین عینک ته استکانی هم دچار مشکل شده بودم و خطای دید نه چندان کمی تو مشاهده تابلوها و مسیرها داشتم و حتی مدت زیاد نمی تونستم تو کلاس های آنلاین به مانیتور خیره بشم و همه چیز در برابر چشمم به رقص درمی آمد...

این رو هم بگم که ابدا زمانی برای مراجعه به چشم پزشک نداشتم و مدام می افتاد عقب

  


تا چند هفته پیش که دندونم در حال هشدار دادن بود که یک شبی تا صبح خدمتم میرسه و این دیگه اونی نبود که بتونم بندازمش پشت گوش!

رفتم درمانگاه و خوشبختانه در همون تایم،  چشم پزشک هم در درمانگاه هم حضور داشتند و رفتم خدمت ایشون و بعد از دریافت انواع تهدیدات قرار شد عینکم که یک و نیم شماره در عرض دو سال افزایش نمره داشته فورا تغییر کنه.


خب اینجا وارد داستان اصلی میشم؛

خانم دکتر محترم فرمودند که شما که بیمه تکمیلی دارید و مبلغی رو بیمه تقبل میکنه اگر دوست داشتید همین عینک فروشی طبقه بالا زیر نظر خودم هست، میتونید مراجعه بفرمایید، با بیمه شما هم قرار داد داریم. (بیمه تکمیلی ما کوثر هست)


همون لحظه از فرصت  بسیار طلایی نبود دخترک به همراهم! استفاده کردم و رفتم عینک ها رو یک نگاهی انداختم و چند تا رو تست کردم. دو دختر جوان به همراه یک بانوی نسبتا مسن مسئول فروشگاه بودند و با روی نه چندان باز سه چهار نمونه برای تست در اختیار من قرار دادند.

بانوی مسن هم گفتند شما بیمه هستید؟ کد ملی تون رو بفرمایید بزنم بببینم میشه با اون عینک بگیرید یا نه


گفتم بله هستم و وقتی امسال از سهمیه بیمه برای عینک استفاده نکردم قطعا میشه. اما ایشون اصرار کردند و بعد بدون اینکه من پاسخ بدم دفترچه ام رو که روی میز بود برداشتند و کد ملی رو چک کردند توی سامانه و گفتند بله می تونید از پوشش بیمه برای پرداخت قسمتی از هزینه استفاده  کنید.


خب این ماجرا تمام شد تا هفته گذشته که برای تکمیل درمان دندونم رفتم و این بار رفتم که عینک رو هم تهیه کنم. همسرم هم همراهم بودند و می خواستند به دندون پزشک مراجعه کنند.

رفتیم و یکی از عینک ها رو با مقادیری متلک دختران جوان! پسندیدیم و وقتی خواستیم حساب کنیم ،   بنا شد مبلغ پوشش بیمه از رقم میلیونی! عینک ته استکانی کم بشه.


وقتی خواستیم مدارک بیمه رو تحویل بدیم، بانوی محترم مسئول فروشگاه مجدد کد ملی رو از روی کپی کارت ملی برداشتند و در سامانه بیمه کوثر وارد کردند، این رو هم عرض کنم که نه برداشت شخصی من باشه، بلکه کاملا واضح بود که سررشته  چندانی از کار با سامانه ندارند و هر بار به زحمت و با صرف زمان زیاد این کار انجام میشد.

همسرم هم وقتی کار به درازا کشید کمی بی حوصله شدند و گفتند شما که یک بار چک کردید و مدارک رو هم بفرستید باز نهایتا بیمه چک میکنه. عینک هم همین جاست که!

ولی بانوی مزبور فرمودن ولی کار حرفه ای اینه که باز هم چک کنم!!!


اما این دفعه بعد از حدود ده دقیقه بالا و پایین، به همکارشون با حالتی تند و تحکم وار گفتند صبر کن مینا، حساب نکن ببینم!

بعد با حالتی بسیار کارآگاه طور و از بالای عینک شون زل زدند به چشم های من و فرمودن:  تو همین فاصله رفتی یه جای دیگه عینک گرفتی؟؟؟

من با تعجب عرض کردم نخیر! اصلا پرینت چشم پزشک شما که دستم هست، جایی اون رو تحویل ندادم! (پرینت دستگاه یکی از مدارک موردنیاز بیمه هست)

فرمودن ممکنه از جای دیگه گرفته باشی بازم!

عرض کردم چرا باید همچین کاری بکنم؟!


فرمودن: زیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؛ الان حساب شما در سامانه کوثرصفر شده :|||||

بعد دیدن من متوجه نشدم، با حالت یک کشف بزرگ دفتر حساب شون رو محکم کوبیدن روی میز و با صدای بلند گفتن : خانووووم! یعنی شما جای دیگه عینکت رو خریدی، حالا بازم میخوای از من هم عینک بگیری و فرض کنی اون پول رو نباید بدی!


خب قبل از اینکه دوزاری بنده عمل کنه و اصلا فرصت کنم واکنش نشون بدم ، فیوز اعصاب همسرم پرید و با عصبانیت گفت: منظورتون اینه که به شما کم پول بدیم؟ اصلا پول پوشش بیمه با این لنز و فریم گرون چقدر هست که ارزش داشته باشه؟ ؟؟

و تازه چطور همچین کاری رو می کردیم و شما متوجه نمی شدین؟ عینک که اینجا بود تا روز تحویل و مسلما شما هم متوجه نمی شدین مسئول بیمه متوجه میشد.


خانم هم با عصبانیت عرض کردند: آقای محترم وضع مملکت خرابه! من از این خرده دزدی ها خیلی دیدم!!! 

تجربه سی سال کار بهم نشون داده از این رقم های کوچیک همه سعی می کنن استفاده کنن!

دیگه اینجا واقعا همسرم کفری شدند و فرمودن: تجربه سی سال کار شما بهتون نشون نداده که اول همه چیز رو درست بررسی کنین و بعد تهمت دزدی بزنین؟


تو این صحنه حرفی به میون اومد که هنوز نتونستم از کنارش عبور کنم...

سرکار خانوم بدون هیچ مقدمه ای، در اشاره به حجاب من فرمودن مخصوصا آدم هایی که یه مدل دیگه خودشون رو نشون میدن!


این رو بهتون همین جا بگم که اگرچه دارم طنز و روایی می نویسم ولی به معنی واقعی این حرف خانوم غیر محترم مثل خنجر به قلبم رفت. چطور به خودش اجازه میداد فقط بابت محجبه بودن، تهمت دزدی بزنه به کسی که ابدا اون رو نمی شناسه؟؟


همسرم دیگه با ایشون بحث نکرد، تماس گرفتند با شماره ای که از بیمه کوثر در اینترنت پیدا کردیم و شروع به پیگیری کردند. من که جریان اون عدد صفر سامانه و پوشش نداشتن بیمه برام ذره ای اهمیت نداشت و از تهمت دزدی واقعا شوکه شده بودم فقط به دختر خانم فروشنده گفتم ما میریم ببینیم مسئول بیمه چی میگه تا بعد بیاییم حساب کتاب کنیم.

ایشون هم فرمودن این همه ما رو معطل کردین که!

گفتم خب شما که دیدید چی شد.

دخترک که شاید نصف سن من رو هم نداشت گفت واقعا عینک نگرفتین جای دیگه؟؟ خب  همه اشو آزاد بدید بره! 

این خانوم زمانی ما خیلی حواسش جمعه! بلده مچ بگیره!!!


اینقدر ناراحت شدم که اصلا جواب ندادم و به جاش همسرم با تهدید به ایشون گفتند مراقب حرف زدنش باشه وگرنه ممکنه براش مشکل ایجاد بشه.

و در حالی که بانوی مسن فاتحانه و با پوزخند ما رو تماشا می کردن و همسرم با مسئول بیمه  صحبت می کردن،  اومدیم بیرون.


خوشبختانه مسئولان بیمه کوثر اینقدر مسئولیت پذیر بودند که تا ساعت ده شب زنگ میزدن و مدام شماره های جدید به ما میدادن که از فلانی پیگیری کنید و امکان نداره الکی صفر شده باشه و کد ملی بفرستید و هکذا...

این نکته رو هم بگم که با هر کدام از افراد مسئول بیمه صحبت می کردیم ابدا در لحن و صحبت شون نشانی از اینکه ممکنه سو استفاده کرده باشید نبود و بسیار بسیار محترمانه صحبت می کردند.

که در این میون نفر آخر فرمودن من تا فردا هفت صبح به شما خبر میدم چی شده ولی خودتون هم می تونید تو سامانه ببینید!

خب این نکته رو ما از اول نمی دونستیم که، وگرنه مصدع آقایان نمی شدیم در خارج تایم اداری!


حاشیه اتوبان ماشین رو نگه داشتیم و با جست و جو در گوگل آدرس رو یافتیم و  لاگین کردیم تو سایت بیمه و حدس بزنید چرا پوشش بیمه عینک صفر شده بود!

بانوی محترم فروشنده که کارگزار بیمه بودند در سایت رد کرده بودند که ما از ایشون عینک خریدیم!!

به تاریخ سه روز پس از مراجعه هفته قبل بنده،  ایشون پوشش بیمه بنده رو استفاده کرده بود!!!


بهرحال ساعت ده و اندی بود و دیگه فایده ای نداشت برگردیم، فردا صبح همسرم تماس گرفتند و از خجالت ایشون دراومدن و گویا خانم فرموده بودن یه روز داشتم کار با سامانه رو تمرین میکردم!!! یه کد ملی وارد کردم که ببینم چطوریه، واسه خانوم شما اومده دم دستم!!!! اشتباهی حتما زدم روی یک دکمه ای!

به همین راحتی!  همه چیز همین قدر ساده بود...


و کاش بودید و ژست خانم مارپل گونه ایشون در حین کشف جنایت چند صد هزارتومانی رو می دیدید...

و شاید به نظر شما خنده دار باشه، اما من تو این چند روز بارها به چهره ام تو آینه نگاه کردم و تصور کردم که ایشون چی دیده در این چهره شکسته شده و پا به سن گذاشته که تصور کرده من دزد خرده پایی هستم که لازمه مچم رو با قاطعیت بگیره...


و این جریان که گذشت بهرحال، ولی جراحتش هنوز روی قلب منه...

شاید هم من خیلی حساس هستم...

نمیدونم...


نظرات 7 + ارسال نظر
دل آرام 20 خرداد 1400 ساعت 15:34

شاید باورت نشه ولی اولش خودم حدس زدم کار خودش بوده. ازش شکایت کن که دیگه راحت تهمت نزنه بیفته به دست و پات. خیلی کارش زشت بوده

شما تصور می کنم با این طیف خیلی بیشتر سر و کار دارید دل آرام جان و حرفه ای هستید در این خصوص...

من تجربه اش رو نداشتم در این مورد خاص و به حدی ایشون برای دریافت مدارک مته به خشخاش گذاشت که اصلا تصور نمی کردم بدون مدارک میتونسته پوشش بیمه رو رد کنه. یعنی سه برابربخش دندانپزشکی از من مدارک میخواستند ایشون و خیلی با تاکید می گفتند که حتما باید این و اون رو هم تحویل بدید که بعد متوجه شدیم اصلا هیچ کدوم نیاز نبوده.

برای همین هم ذهنم به این سمت و سو نرفت که ممکنه فقط با یک کد ملی بتونه تو سامانه تایید خرید عینک رو زده باشه.
در خصوص شکایت هم با توجه به اینکه یک مقداری دور هست به ما (بخاطر دکتر متخصص ریشه و تایمی که میتونستم به این متخصص خاص مراجعه کنم درمانگاه رو انتخاب کردیم) و البته حساسیت های همسرم، نمیدونم چقدر امکان پذیر باشه...

جالبش هم اینه که همسرم میگفتند اصلا زیر بار اشتباهش هم نرفته و گفته مشکلی نبود که! خانوم شما زیادی بزرگش کرده

میترا 21 خرداد 1400 ساعت 00:43

کاش حضوری میرفتین و از خجالتش درمیومدین
بالاخره چی شد تونستین از پول بیمه استفاده کنید؟
اصلا به بیمه گزارش میدادین دزدی خانمو
وای چقدر مردم وقیح شدن

میترای عزیز به حدی ایشون وقیح بوده که حتی پشت تلفن خطای خودش رو هم نپذیرفته و مدعی شده که من موضوع رو بزرگش کردم! نمیدونم حضوری چقدر فرق داشته باشه...

خودشون هم دست پیش گرفتند و گفتند به بیمه گفتم که این خانوم که پوشش عینکش رو رد کردم هفته پیش اشتباهی اسمش رد شده، مدارک نداده بوده!!!! یعنی باز هم ما رو بدهکار جلوه دادند!

یک چیزی هست که چند بار بهش فکر کردم، اینکه توانش رو دارم با همچین پدیده حرفه ای در اتهام زنی و وقاحت روبرو بشم یا نه...

سمیرا 21 خرداد 1400 ساعت 14:08

یعنی کلا وقتی یکی به شما توهین میکنه وایمیسین نگاش می کنین؟ من بودم که سه بار نصفش کرده بودم زن...
اه چقدر بی شعور آخه
حداقل اون دختر جوونه رو حسابشو می رسیدین چقدر آخه پررو بودن

اینطور نیست که بمونم نگاهش کنم، اما مساله این بود که من درک نکرده بودم که کاری که دارن انجام میدن دقیقا چی هست! یعنی تصورم در وهله اول این بود که به دلیل خطای سیستم یا بیمه این عدد صفر شده و ایشون حق داره ناراحت باشه از دست ما!

ضمن اینکه محیط کار من به نحوی هست که با دانشجوها زیاد در تماس هستم و توهین های متعددی می شنوم و کلا عادت کردم وقتی قضاوت ها و اراجیف بی پایه رو می شنوم برای پرهیز از درگیری با اینکه واقعا ناراحت میشم در سکوت به کارم ادامه بدم (وگرنه که باید حداقل روزی یک نفر رو به محکمه بکشونم!)، چندان هم آدم آرومی نیستم اما خب شاید این برخورد در مقابل این خانم ها ناشی از این مساله بود...

امیر حسین 21 خرداد 1400 ساعت 15:23

سلام زیبا و داستان گونه روایت می کنید و انسان کشش پیدا میکنه مطالبتون رو بخونه.
من خیلی به ندرت کامنت میگذارم اما لازم دیدم از شما خواهش کنم از کار این فرد به راحتی نگذرید و حداقل به مدیریت درمانگاه شکایت کنید که باز هم به راحتی کار خودش رو تکرار نکنه.
حداقل دستیارش یاد میگیره که کار مدیر همیشه درست نیست و به بیانی اون ها رو ادب کنید تا کمی انسانیت یاد بگیرند.
گذر از چنین خطایی منجر میشه به جامعه پر از خطایی که الان شاهد اون هستیم با آدم هایی که به راحتی تهمت می زنند و مساله ای هم براشون پیش نمیاد.

سلام و احترام، متشکرم لطف دارید.
اولین مساله هزینه زمانی بالایی هست که این کار برای ما داره با توجه به دوری مسافت، البته فرمایش شما هم صحیح هست.
دومین مساله هم برداشت مشابه من و همسرم در این خصوص هست که سطح وقاحت ایشون بالاتر از میزانی هست که بشه به راحتی باهاش برخورد کرد. یعنی حتی وقتی متوجه مشکل شدند به سادگی با جابجا کردن صحبت ها، باز هم ما رو بدهکار نشون دادند.

تصور میکنم نیاز به زمان و اعصاب زیادی داره شکایت از ایشون که حداقل الان در توانم نیست، وگرنه فرمایش شما کاملا درسته...

امیر حسین 21 خرداد 1400 ساعت 15:24

فراموش کردم عرض کنم کامنت اول بنده رو تایید نکنید لطفا. اولین کامنت با نشانی وبلاگ منظورم هست. بهرحال امکان داره مشکلی متوجه من بشه.

بله.
حتما.

رابعه 22 خرداد 1400 ساعت 23:41

سلام من اگر باشم حتما مراجعه میکردم و تکلیف این افراد رو روشن میکردم چون این ما هستیم که به این افراد رو میدیم که جسور باشن.

سلام رابعه عزیز، در این مورد دارم فکر می کنم که در توانم هست یا نه، حاشیه زیاد داره این مساله و البته حق با شماست، ما حق میدیم به این افراد برای اهانت و جسارت...

حسینی 24 خرداد 1400 ساعت 00:03

من یه مدت تو بیمه کار میکردم اینقدر از این مدل کارها بود و شکایت ها که واقعا آدم کلافه میشد مقصر کیه
کلا چون آموزش خوبی نبود از این سوتی ها زیاد پیش می اومد

بله درست می فرمایید، عدم آموزش در محل کار من هم مشکلات متعددی ایجاد کرده که حتی سرنوشت عده ای رو تغییر داده متاسفانه، اما اتهام زدن به این شکل تصور میکنم به شخصیت یک فرد برمیگرده و حقارت های درونیش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد