چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...
چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...

هرگز سرد نمی شود...

 

از همه دوستانی که احوالم رو جویا شدند قلبا متشکرم و بابت عدم تایید کامنت ها پوزش می طلبم

مادرم، مادر عزیزتر از جانم ناگهان پر کشید...

 و دیگه نه نایی مونده و نه توانی برای ادامه روزهای بسیار سخت...

بی انتها سخت

بی انتها سیاه و تیره رنگ

بی انتهای بی انتها...