چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...
چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...

داستان خونه همسایه ها...

دیروز همسرم  برای خرید یک کالای خاص که بعید بود به راحتی پیدا بشه سری به الکتریکی محلی در نزدیکی محل سکونت قبلی مون زده بودن و مدیر ساختمان قبلی رو که یک فرهنگی بازنشسته و بسیار فرهیخته هستند، دیده بودن.


ایشون براشون تعریف کرده بود که دو واحد ساکن در یک طبقه با هم به مشکل خورده بودند، یکی به مدیر شکایت کرده که واحد همجوار خیلی رفت و آمد و سر و صدا دارند و دومی، یعنی واحد پر سر و صدای داستان، مدعی بوده که فردی که ماشین ایشون رو در پارکینگ پنچر کرده واحد بغلی هست!

هر دو دلایل و صحبت هایی داشتند که نشون دهنده این بوده که حق دارند ناراحت باشند.

  


مدیر ساختمان برای حل مشکل به واحد شاکی از سر و صدا گفتن که هروقت صدای همسایه دیروقت شب آزاردهنده شد شما با من تماس بگیرید بیام از نزدیک ببینم و تذکر بدم، شما شخصا وارد بحث نشو.

به واحد دوم (یعنی افراد پر سر و صدا)  هم فرمودن که متاسفانه دوربین های پارکینگ اون بخشی که ماشین شما هست رو پوشش نمیده، ولی واقعا نمیتونید مطمئن باشید و اگر تکرار شد یک فکری براش می کنیم.


این رو هم در جریان باشید که هر دو این همسایه ها در ظاهر با هم خوب بودند و هر کدوم جداگانه اومدن برای شکایت، لذا مدیر با سیاست هم تلاش کرده که بیخود بین اون ها بهم نخوره و به نحوی کار با بزرگتری ایشون حل بشه...


فردای همون روز مجدد ماشین واحد دوم پنچر میشه و این بار مدیر بهشون میگن ماشین رو مدتی جابجا کنند و در پارکینگ مدیر بگذارند که دوربین مستقیم اون رو پوشش بده، اما همسایه به دلایلی که شامل دوری از آسانسور و پادرد همسرشون و مسائل این چنینی بوده، قبول نمیکنه و از مدیر درخواست میکنه که مشکل ریشه ای حل بشه،

میفرمایند که با هزینه خودشون یک نفر رو میارن دوربینی رو کار بگذارند و متصل به دوربین های اصلی ساختمان و تحت نظارت مدیر بشه که برای همیشه بخش به اصطلاح کوری که اتومبیل ایشون قرار گرفته در معرض نظارت باشه. مدیر هم با خوشحالی می پذیرند.


این رو هم در حاشیه بگم که ایشون درخواست میکنه تا چند هفته این موضوع پنهان باشه که خرابکار متوجه نشه و شناسایی بشه، مدیر میگن این کار خلاف قوانین ساختمان هست و بذارید من بپرسم که این کار قانونیه یا نه،

اما در حدود یک هفته ای که درگیری شخصی داشته و تعطیلات رسمی هم بوده و مدیر فرصت نکرده بره جایی این رو بپرسه، از طرف همسایه میان دوربین رو نصب می کنند و با مدیر کنترل می کنند که  به دستگاه دی وی آر و شبکه اصلی متصل بشه و هنوز کسی نمی دونسته.


تا روز قبل که همسایه پرسر و صدای داستان بدو بدو میان و میگن مدیرجان چه نشستی که باز ماشین من پنجر شده! میرن سراغ بازبینی فیلم دوربین های مداربسته و حدس بزنید کار کی بوده!!


پسر هفت ساله همسایه بغلی!

و حدس بزنید چرا!


چون پسر شش ساله همسایه پر سر و صدا، بهش گفته ما مهمان هایی داریم که یک بچه ای دارن که فوتبالش بهتر از تو هست و دیگه ترجیح میدم با اون بازی کنم!  و بعد از چهار سال با هم قهر کردن و یک ماهی بوده با هم بازی نمی کردند.

از طرفی هم مدام صدای توپ بازی با پسر حرفه ای، تو خونه پسرک هفت ساله می اومده و آزارش میداده و لذا تصمیم به انتقام گرفته!


اما اون سمت داستان هم تامل برانگیز بود؛

اون بچه فوتبالیست حرفه ای هم، فرزند خواهر آقای همسایه بوده که به دلیل مسافرت پدر و مادر مهمان منزل دایی بوده،

مادر پسرک مهمان بیماری سختی داره که برای درمان به خارج از ایران رفتند و به همین دلیل دایی و زندایی نمی تونستن و نمی خواستن به پسرک که عصبی و نگران و دلتنگ مادر و پدرش بوده سخت بگیرند...

و در نتیجه این دو شیطان! اینقدر سر و صدا می کردن که همسایه به ستوه اومده بوده و البته اخیرا پسرک به منزل مادربزرگش در شهر دیگه ای رفته بود و سر و صدا کم شده بود...


بهرحال مدیر با درایت، مشکل رو با عذرخواهی و دست دادن با هم طرفین فیصله دادند و پسرها  و پدرها رو نصیحت کردند که با هم دوست و مهربان باشند...

نظرات 6 + ارسال نظر
دل آرام 21 خرداد 1400 ساعت 18:12

آفرین به مدیر

بله واقعا
دل آرام جان می خونمتون مدام و دوست هم دارم براتون بنویسم اما به تصمیم تون احترام میگذارم، امیدوارم به زودی بتونیم با هم در وبلاگ شما هم تعامل داشته باشیم...

سارا 21 خرداد 1400 ساعت 21:35

بعد مدیرساختمون بی شخصیت ما میاد حرف میبره میاره بین همسایه ها رو میزنه بهم پیرمرد بیکار
ده بارم به روش آوردیم میگه خیر و صلاحتونو میخوام! انگار پدر مادره مام بچه دو ساله

بله تجربه حرف بردن و آوردن رو ما هم داریم،
متاسفانه جابجا کردن صحبت بین همسایه ها بین افرادی که در ساختمان مسئولیتی دارند، اعم از نظافتچی و مدیر و مسئول شارژ و تعمیرکار و غیره، خواه ناخواه پیش میاد و تنها راهکار سکوت کردن در مقابل شون هست.

مرد غریب 21 خرداد 1400 ساعت 21:39

به حدی من از مدیرهای ساختمان اذیت شدم که الان بفرمایید این ساختمان کجاست منزلم رو میفروشم میرم همون جا ساکن میشم که در کنار یک فرد با این شعور وشخصیت زندگی کنم.
مدیر سابق مجتمع ما رو به اتهام دزدی پلیس دستگیر کرد و مدیر فعلی هم به محض اینکه مطلع بشن کسی ماهواره داره همه تلاششون رو می کنند که گزارش بدن بیان دیش رو ببرن
اصلا وضعیت عجیبی داریم با این مدیرها

چه دل پری دارید آقای مرد غریب و البته تجربه های بسیار تلخ...
اگر راه دستتون هست که ساختمان در محله اراج، خیابان ارکیده هست، به صورت حدودی میشه شمال تقاطع صدر و بابایی و محله آرام و دوست داشتنی و محیط بسیار خوبی داره.

سحر 22 خرداد 1400 ساعت 03:11

آخی چقدر خوب بود آخرش
چه مرد خوبیه این مدیره
اینایی که تو کامنتا نوشتن چه مدیرایی هستن پس!
ما که ویلایی هستیم از این چیزا نداریم ولی همسایه هم سر و صدا میکنه میگیم خب مام مهمون داریم سروصدا داریم یه شبه میگذره ولی انگار تو آپارتمان نمیشه

بله خوشبختانه به لطف درایت مدیر پایان خوشی داشت.
منزل ویلایی که حقیقتا برای ادم های معمولی در تهران یک رویاست و خوش به سعادت شما

دل آرام 22 خرداد 1400 ساعت 09:26

ان شاالله خدا بهم صبر بده، کامنتها رو باز کنم

انشالله، بهرحال دوست دارم با هم تعامل داشته باشیم اما نگران این هم هستم که واقعا آرامشت بهم بخوره باز هم
الان پست دوست پسر رو خوندم و مغزم سوت کشید، البته گفته بودی قبلا ولی خب من کلا اینقدر روشنفکر هم نیستم...

حسینی 24 خرداد 1400 ساعت 00:06

شوهر من هم دو سه سال مدیر ساختمون بود. قشنگ باید یه کتابی واسش بنویسیم از کارهای همسایه ها
ماشین پنچر کردنم خیلی پیش میومد یعنی از هم دلخور میشدن میرفتن سراغ خونه و ماشین همدیگه! حتی یه بار سر یه جریان دزدی پلیس اومد فیلم ها رو کشید بیرون بعد به شوهرم گفته بود بیا ببین این که داره رو یه ماشینی خط میندازه کیه! یه همسایه ای بود طبقه پایینش بهش گفته بود شبا سر و صدا نکنین رفته بود رو ماشینش خط انداخته بود

واقعا گویا باید کتاب نوشت از این تعامل هایی که همسایگان با هم دارند.
نامهربانی های عصر جدید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد