چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...
چهل سالگی

چهل سالگی

گاه گاهی با خودم گپ می زنم...

پنج - بدقولی های من به خودم

باااااز اونقدر ننوشتم و پشت گوش انداختم که حساب فاصله روزها و هفته ها و ماه ها از دستم رفت...

این دفعه تلاشم رو می کنم، هرچند شاید مثل همه دفعات پیش باشه...

احساس می کنم پیر و بی حوصله شدم

در سی وسه سالگی دیگه دل و دماغ خیلی از کارهایی رو که سال های پیش با چه رغبت و علاقه ای انجام میدادم ندارم...پیری که تنها به سن و سال نیست هرچند به سن و سال هم دیگه ابدا جوان نیستم...

____

پی نوشت : هفته بیست بارداریم دیروز جمعه بیست  و هشت بهمن ماه تمام شد و الان که می نویسم اهنگ در هوایت بی قرارم شهرام ناظری رو می شنوم و نی نی خانوم هم درحال تکون خوردن با ریتم موسیقی هست ...

پی نوشت دو : ساعت حدود چهار بامداد شنبه هست و الان دارم مراحل پایانی پخت شام رو انجام میدم! شام !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد